فرد در موارد خفیف فقط آن را در محیطهای آرام و در شب، زمان خواب میشنود. گاه وزوز گوش آنقدر شدید است که نهتنها باعث اختلال شنوایی و ناراحتی عصبی میشود بلکه ممکن است فرد را به خودکشی سوق دهد. وزوز گوش غالبا نشانه بیماریهای گوش است و گاه اولین و تنها نشانه این بیماریهاست. در بسیاری از موارد علت آن را نمیتوان کشف کرد.
وزوز گوش سابژکتیو از اختلالات کل سیستم شنوایی ازگوش خارجی تا حلزون و از عصب زوج هشتم تا کورتکس مغز ناشی میشود. خصوصیات وزوز گوش به تعیین محل اختلال کمک نمیکند، اما در بعضی از اختلالات یک نوع وزوز گوش، شیوع بیشتری دارد. وزوز گوش سابژکتیو که از سرومن مجرای خارجی گوش، سوراخ شدگی پرده تمپان یا وجود مایع در گوش میانی ناشی میشود، معمولا فرکانسی پایین دارد و ممکن است متناوب باشد. این حالت باعث خفه شدن دیگر صداها و تغییر صدای بیمار میشود. در اتواسکلروز تقریبا همیشه در مراحلی از بیماری وزوز گوش ظاهر شده، ماهها یا سالها باقی مانده، سپس با پیشرفت بیماری، از بین میرود. وزوز گوش در این بیماران حالت ثابت دارد (بدون نوسانات وسیع) و ممکن است به صورت سوت، زنگ یا مخلوطی از چندین صدا باشد. وزوز گوش در اوتیت مدیا غالبا حالت ضربانی دارد و با رفع التهاب، ناپدید میشود. اوتیت مدیای مزمن بندرت سبب وزوز گوش میشود.
در پیرگوشی و کاهش شنوایی ناشی از صدا، وزوز گوش معمولا پرفرکانس است و بیشترین شدت آن در حدود فرکانسی است که حداکثر کاهش شنوایی وجود دارد. هر فردی که بر اثر صدایی بلند (نظیر شلیک گلوله) دچار وزوز گوش (و کاهشگذاری شنوایی) میشود، باید بداند که این وزوز گوش یک هشدار است بر این که اگر به مواجهه با این صدا ادامه دهد، دچار کاهش شنوایی دائمی خواهد شد.
برخی از داروها نظیر سالیسیلاتها، ایبوپروفن، ایندومتاسین، فنیل بوتازون، آمینوگلیکوزیدها، فلزات سنگین (نظیر آرسنیک)، کینین و بعضی از ضد افسردگیها (آمی تریپتیلین، آموکساپین، دزیپرامین، دوکسپین، ایمیپرامین، نورتریپتیلین، تری میپرامین، پروتریپتلین و تزازودن) میتوانند با آسیب حلزون و عصب زوجVIII باعث وزوز گوش شوند. این وزوز گوش معمولا فرکانس بالا داشته و ممکن است با قطع دارو ادامه یابد. گاه حتی با یک دوز واحد و اندک از این داروها وزوز گوش رخ میدهد. رخداد وزوز گوش میتواند هشداری باشد که در صورت قطع نکردن دارو کاهش شنوایی برگشتناپذیر خواهد بود.
تغییرات عروقی در ( CNSبه علت آرتریواسکلروز یا هیپرتانسیون) به طور شایع باعث وزوز گوش با فرکانس بالا میشود. در هیپرتانسیون غالبا وزوز گوش با میزان فشارخون نوسان میکند. تومورهای یوستریور فوسای جمجمه بویژه تومورهای زاویهCP در اوایل سیر خود باعث وزوز گوش میشوند. حتی ممکن است نوروم آکوستیک چندین سال قبل از ایجاد کاهش شنوایی یا اختلال تعادل، با وزوز گوش (مداوم و با فرکانس بالا یا پایین) تظاهر کند. وزوز گوش یکی از 3 علامت مشخصه بیماری منیر است. این وزوز گوش نوسانی فرکانس پایین دارد و قبل از حمله حاد، سرگیجه ظاهر میشود و بعد از حمله تقریبا ناپدید میشود. کنترل بیماری منیر، این وزوز گوش را کاهش میدهد، ولی معمولا آن را از بین نمیبرد. وزوز گوش، دیپلاکوزیس و به همخوردگی صداها عملا شنوایی این بیماران را بیشتر از آنچه درPTA دیده میشود، کاهش میدهد. کمخونی و افت فشارخون به صورت برگشتپذیر باعث وزوز گوش خفیف میشوند. قبل از حملات صرع و میگرن ممکن است وزوز گوش رخ دهد. سیفیلیسCNS ممکن است باعث وزوز گوش (معمولا ممتد و با فرکانس بالا) شود. گاه به علت احتقان وریدی یا پلاکهای داخل شرایین کاروتید صداهایی ایجاد میشود که بیماران به اشتباه آن را وزوز گوش میخوانند. این صداها با ضربان قلب همزمانی دارند و با فشار بر شریان کاروتید مشترک موقتا از بین میروند. بعضی از سوفلهای قلبی در جمجمه بصورت وزوز گوش ضربانی شنیده میشوند. وزوز گوش عروقی معمولا فرکانس پایین دارد. گاه با بررسی گوش وCNS هیچ علتی برای وزوز گوش یافت نمیشود و این وزوز منشاء عصبی یا فونکسیونل دارد. استرسهای عاطفی و خستگی باعث تشدید وزوز گوش میشوند که در این حالت وزوز گوش در انتهای روز شدیدتر است. در کسانی که کاهش شنوایی هدایتی دارند (و تا حدی در افراد طبیعی)، جویدن، انقباض شدید عضلات گردن، بستن محکم چشمها و قفل کردن محکم آرواره، حرکت پرده تمپان و انقباض عضلات گوش میانی ممکن است باعث بروز صداهایی سابژکتیو شوند. اگر فردی صداهای ارگانیزه (تکلم یا موزیک) را میشنود، این وزوز گوش نیست، بلکه یک توهم شنوایی است (سایکوز یا آنسفالیت لوب تمپورال). وزوز گوش اگر توسط پزشک نیز قابل شنیدن باشد، ابژکتیو یا عینی است. برای شنیدن یا نوع وزوز گوش پزشک باید گوش یا گوشی پزشکی خود را در جلوی مجرای خارجی گوش بیمار قرار دهد.
در این سیستم ضمن اینکه وزوز گوش مورد ارزیابی قرار میگیرد قابلیتشبیهسازی نوع صدایی که بیمار احساس میکند نیز وجود دارد
محققان مرکز تحقیقات گوش،حلق و بینی دانشگاه علوم پزشکی ایران بتازگی موفق به طراحی و ساخت سامانه جدید و جامع تشخیص و درمان وزوز گوش با استفاده از تحریکات الکتریکی شنوایی و اکوستیکی شدند.
دکتر محمد فرهادی، رئیس مرکز تحقیقات گوش، حلق و بینی در این خصوص به خبرنگار ما میگوید: این سامانه توانایی ارزیابی، تشخیص و درمان وزوز گوش را که یک احساس آزاردهنده و احساس صدا در گوش و سر است، دارد. در یک تحقیق به منظور شناسایی مکانهایی از مغز که درگیر وزوز گوش هستند، تصاویر پتاسکن که یک نوع شیوه تصویربرداری گسیل پروتون است، از مغز افراد سالم و افرادی که دچار وزوز گوش بودند تهیه شد. سپس از مغز این افراد، امآرآی مغز نیز گرفته و در مرحله بعدی با استفاده از نرمافزارهای خاصی تصاویر پتاسکن و امآرآی همپوشانی داده شدند. با این روش میتوان پی برد که در افراد مبتلا به وزوز گوش کدام قسمت از مغز آنها بیشتر فعال است و به کمک مهندسی پزشکی نیز میتوان قابلیت دسترسی به آن مرکز را بررسی کرد و در صورت امکان میتوان یک دستگاه سرکوبگر در آن قسمت از مغز به کار گرفت، با کمک این روش میتوان وزوز گوش را به صورت کنترل شده در آورد یا این که آن را تا حدی قابل تحملتر کرد.
وی ادامه میدهد: در این سیستم ضمن این که وزوز گوش مورد ارزیابی قرار میگیرد، قابلیت شبیهسازی نوع صدایی که بیمار احساس میکند نیز وجود دارد. وزوز گوش در 6 کانال مختلف ارزیابی میشود که در واقع نوعی کم کردن وزوز گوش است و این سیستم امکان تولید همه صداهایی را که فرد مبتلا به وزوز گوش ممکن است احساس کند، دارد و در عین حال میتواند مشخصات صدا را که شامل شدت فرکانس و دامنه صداست، مشخص کند. در قسمت دوم این پژوهش این که در چه قسمتی از مغز تغییراتی رخ میدهد که باعث وزوز گوش میشود، با کمک پتاسکن تصویربرداری از مغز صورت گرفت که این قسمتهای مغز را نشان داد. بخش دیگر این پروژه تحقیقی، طراحی و ساخت دستگاه تحریک الکتریکی به منظور درمان وزوز گوش است. به کمک این دستگاه بیمار تحت تاثیر تحریکات الکتریکی قرار میگیرد و با کمک این دستگاه وزوز گوش حدود 10 درصد بیماران به طور کامل قطع شد و در 60 درصد بیماران وزوز گوش یا کاهش داده شد یا اینکه برای بیمار قابل تحمل شد.
مشایی و دیگر هیچ!
ادامه حضور اسفندیار رحیم مشائی در دولت نهم، یکی از عجایب سیاسی در تاریخ سی ساله جمهوری اسلامی است. او تقریبا هرچه که خواسته را تا به امروز بر زبان آورده، اما هیچ قدرتی توانایی برکناری یا راضی کردن او به استعفا را ندارد. مشائی یکی از معدود افرادی است که شریعتمداری در کیهان علیه اش بسیار قلم زد، اما فایده ای نکرد.
نظرات وی عموماً شنیدنی است؛ هم از لحاظ بدیع بودن و هم از این نظر که از زبان معاون رئیس جمهوری بیان می شود که ادعای ارزشی ترین دولت پس از انقلاب را دارد. لااقل اسفندیار در اسطوره ها، دارای ضعفی بود، اما رحیم مشائی را می توان "روئین ترین اسفندیار تمام اعصار" نامید. رحیم مشائی این روزها با نام مستعار "اسفندیار روئین تن" شناخته می شود، هرچند در محافل سیاسی- مذهبی اصولگرایان علی الخصوص در قم وی را "اسفندیار بی بصیرت" خطاب می کنند. سخنگوی دولت، غلامحسین الهام در میان دانشجویان دانشگاه امام صادق در اوایل این ماه در پاسخ به انتقادات دانشجویان در خصوص اظهارات مشایی گفت: "ممکن است از جهات مختلف به یک فرد انتقاداتی وارد باشد، اما نباید دولت را به یک فرد بند کرد چرا که دولت مشایی نیست و آقای احمدی نژاد هم مشایی نیست."
اسفندیار رحیم مشائی کیست؟
اسفندیار
رحیم مشایی در آبان ماه سال 1339 در رامسر متولد شد. در نوجوانی به خوبی
قرآن را تلاوت می کرد و در هیات مذهبی مداحی اهل بیت را می گفت. او در
زمان پیروزی انقلاب، 18 سال داشت. اسفندیار که در فضای داغ آن روزها از
15 سالگی برای مردم شهر و روستا سخنرانی کرده، در بحبوحه انقلاب تبدیل به
سخنرانی قهار و محور اقدامات انقلابی شهر شد. راهاندازی راهپیماییها،
نوشتن بیانیهها و پخش اعلامیههای آیت الله خمینی، برگزاری هیأت مذهبی و
مراسم خواندن دعای کمیل و ندبه از جمله فعالیت های او پیش و در اوایل
انقلاب است. سابقه دستگیری ندارد و آنطور که خود می گوید چندین بار از
خطر ساواک رهایی یافته است. مهندسی الکترونیک را از دانشگاه صنعتی اصفهان
گرفته است. او نیز چون دیگر همراهان احمدی نژاد، در سال های 65-66 دوباره
به تحصیل روی آورده است.
وی پیش از تاسیس وزارت اطلاعات به سیستم اطلاعات-امنیتی که در کشور توسط نهادهایی چون سپاه راه اندازی شده بود، پیوست. رحیم مشائی در اطلاعات سپاه رامسر به فعالیت پرداخت. وی سپس به دلیل بحرانی که اوایل انقلاب علی الخصوص در سال های 58 تا 61 گریبان مناطق کردنشین را گرفته بود، به دعوت سردار نقدی به کردستان رفت تا در سمت معاون اطلاعات واحد کومله اطلاعات سپاه مستقر در قرارگاه حمزه سیدالشهداء شروع به فعالیت کند. مقارن با فرمانداری احمدی نژاد در خوی، وی عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی بود. حسین الله کرم درباره آشنایی احمدی نژاد و مشائی می نویسد : "احمدینژاد فرماندار خوی بود و مشایی عضو شورای ویژة تأمین استان. این آشنایی سبب گشت تا بعدها احمدینژاد شهردار به سبب شناختی که از سبک کار فرهنگی موفق او در کردستان داشت او را به سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران فراخواند." وی با نام مستعار "مرتضی محب الاولیا" در مناطق کردنشین به اقدامات امنیتی-اطلاعاتی دست زد. او همچنین عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی نیز بود، البته با نام اصلی اش یعنی اسفندیار رحیم مشائی. پس از تشکیل وزارت اطلاعات در سال 63، رحیم مشائی "مسئول تدوین استراتژی نظام جمهوری اسلامی در خصوص اکراد ایرانی" بود.
در زمان تصدی "محمد محمدی ری شهری" بر وزارت اطلاعات، وی مسئولیت "مناطق بحرانی کشور" را عهده دار بود. او همچنین از موسسین "موسسه مطالعات علمی" [سال 76] وابسته به وزارت اطلاعات است که عمده فعالیت اش تحقیق و پژوهش و ارائه راهکار در خصوص مسائل قومیت های ایرانی، شناخت بیشتر آنان و همبستگی ملی است. وی سپس به وزارت کشور رفت و در دوران تصدی علی محمد بشارتی مدیرکل اجتماعی وزارت کشور شد و از آنجا به رادیو پیام و سپس به شهرداری منتقل شد. رحیم مشائی مدیر مسئول ماهنامه "سوره" نیز هست. این نشریه با گستره توزیع بین المللی در ایران و جهان منتشر می شود. زبان آن کردی سوران است و به گویش کرمانجی نیز ده صفحه مطلب منتشر می کند که اخیرا به صورت ویژه نامه کرمانجی ضمیمه مجله می شود. همچنین سرمقاله نشریه علاوه بر کردی به زبان فارسی هم درج می شود. مشخصا در میان بدنه وزارت اطلاعات از او به عنوان کارشناس مسائل کردستان یاد می شود.
اسنفدیار رحیم مشائی با آغاز به کار دولت نهم و به دلیل آشنایی پیشین رئیس جمهور منتخب با وی، در بدنه دولت جذب شد و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را عهده دار شد. وی همچون غلامحسین الهام ابوالمشاغل است؛ رییس مرکز مطالعات جهانی شدن، جانشین رئیس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، عضو شورای نظارت بر صداوسیما، عضو شورای فرهنگی دولت، نماینده رئیس جمهور در شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، عضو کمیسیونهای اقتصاد وفرهنگی دولت و در آخر ریاست کمیته عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران-پاکستان-هند، از جمله این مشاغل است. رحیم مشائی همچنین عضو هیأت مدیره موسسه "رایانه شهر" است. مدیر عامل این موسسه که در زمینه های مختلف علوم کامپیوتری فعالیت می کند فردی به نام "خسرو کاظمی آذربایجانی" است و مشائی در کنار افرادی چون حمید بقایی، کاظم کیاپاشا، مجیدرضا ربیعی و...، هیأت مدیره آن را تشکیل می دهند. رحیم مشائی از حجاب گرفته تا مسائل اتمی صاحب نظر است. حتی گفته می شود بسیاری از اقدامات احمدی نژاد با هدایت و نظر مشائی است و دولتی ها اگر قصد اقدامی دارند پس از رئیس جمهور و معاونش بهتر است او را نیز در جریان بگذارند!
مشائی و میراث فرهنگی
از آغاز به کار مشائی در سازمان میراث فرهنگی، اغلب مدیران قدیمی این سازمان عطایش را به لقایش بخشیده اند. شخص مشائی و سازمان متبوعش نیز هر روز با اشتباه و ندانم کاری تازه ای بر خطاهای گذشته شان افزوده اند.
آبگیری سد سیوند از جمله نکات منفی است که در کارنامه مشائی ثبت شده است. مشائی در این باره در زمستان سال 85 گفته بود: "وظیفه ما این بود که یک بررسی کارشناسی دقیقی از منطقه انجام بدهیم به همین دلیل سازمان میراث فرهنگی با تحرک بسیار خوب سیزده هیأت کارشناسی داخلی وخارجی جلوی آبگیری را گرفتیم. بارها در چند مرحله." اما سرانجام سازمان با توجه به مصالح ملی رضایت داد که وزارت نیرو سد را آبگیری کند. سد سیوند در 95 کیلومتری شمال شیراز، پنجاه کیلومتری تختجمشید و در حدود هفده کیلومتری پاسارگاد، بر روی رودخانه سیوند و درون منطقه ای که به تنگه بُلاغی معروف است، ساخته شده است. فاصله دهانه سد سیوند تا آثار و سازههای اصلی پاسارگاد نزدیک به هفده کیلومتر و بنا به نظر کارشناسان، خط پایان آب گیری دریاچه پشت آن ـ که رو به دشت مرغاب دارد ـ نزدیک به هفت یا نه کیلومتر است در حالی که بنا به نظر پارهای دیگر از کارشناسان در صورتی که سد با کل ظرفیت آب گیری شود دریاچه ای که پشت آن به وجود میآید در نزدیکی چهار کیلومتری آرامگاه کورش می ایستد. با آب گیری سد سیوند بیش از هشت هزار اصله درخت پانصد ساله از بین رفت و همچنین چندی پیش اعلام شد که ساختمان آرامگاه کوروش نم کشیده است.
عبور مترو از میدان "نقش جهان اصفهان" و حفر تونل زیر چهارباغ عباسی در مهرماه امسال دومین دردسر بزرگ مشائی از ابتدای کارش در حیطه میراث فرهنگی بود. ماجرای الواح گلی که در سال 1930 به دانشگاه شیکاگو انتقال داده شده بود و در دهه هفتاد به دلیل شکایت خانواده های یهودی از تروریسم دولتی ایران عواید فروش آن به آنان تعلق گرفت. سر سرباز هخامنشی که مهرماه پارسال مشائی خبر بازگشت آن را به خانه می داد، ناگهان در آبان ماه سال 86 به فروش رفت و سازمان میراث فرهنگی در اظهار نظری گفت: "قرار بر این نبود!" ماجرای رنگ پاشیدن و اسب رساندن گروه فیلم برداری خانم بنی اعتماد به تخت جمشید، دزدی از آثار باستانی "سرهرکولی" کرمانشاه، حراج اشیای عتیقه ایران در فرانسه و انگلیس در سال 85 از جمله نمره های ضعیفی است که سازمان میراث فرهنگی در زمان ریاست مشائی کسب کرده است.
در خردادماه 87 در یکی از آخرین این موارد، کتیبه هخامنشی خارک که اواخر سال 86 در پی احداث جادهای توسط وزارت نفت، در این جزیره تاریخی کشف شده بود، توسط برخی افراد ناشناس با یک شی نوک تیز تخریب شد. باستان شناسان از این کتیبه که به خط فارسی باستانی بود به عنوان سندی دیگر بر نام خلیج فارس یاد میکردند، که در یورش افراد ناشناس از بین رفت. این موارد را باید همکاری نزدیک سازمان با شرکت "توسعه جهانگردی و ایرانگردی" افزود. این شرکت با مدیریت مهدی جهانگیری معاونت سابق سرمایه گذاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پس از ابلاغ اصل 44 در یک معامله درون سازمانی و عجیب هرچه که بود را در مالکیت خود گرفت. [پس از ابلاغ اصل 44 بخش ثروتمند نظام هرآنچه که توانست را خرید.] شرکت مادر تخصصی توسعه ایرانگردی و جهانگردی از نوع سهامی خاص و ماموریت ها و وظایف آن، برنامه ریزی و توسعه زیرساخت های صنعت گردشگری از قبیل مراکز اقامتی، اردوگاه گردشگری (کمپینگ) و حمام های آب معدنی، مجتمع های خدماتی رفاهی بین راهی، مناطق نمونه گردشگری، مجتمع های سیاحتی و تفریحی، تاسیسات و تجهیزات جابه جایی گردشگری و اجرای طرح ها و پروژه ها از طریق عقد قرارداد با پیمانکاران و مشاوران صلاحیت دار از جمله وظایف عمده این شرکت است. این شرکت جز در استان های تهران، لرستان، گلستان، آذربایجان غربی، کهگیلویه و بویر احمد و خراسان شمالی، در 23 استان دیگر شعبه دارد و هتل صخره ای کندوان، شرکت توسعه فن آوری اطلاعات میراث آریا، شرکت توسعه مهمانخانه های پردیسان، شرکت هتل های بین المللی راحت، شرکت سرمایه گذاری پاد، شرکت توسعه هتل های شرق ایران هتل بینالمللی لاله تهران، هتل لاله یزد، هتل لاله چابهار، هتل بینالمللیسرعین و همچنین مجمتع آبدرمانی سبلان و... خرید و فروش کرده است. مشائی و جهانگیری به سراغ موزه ها نیز رفته بودند که با هوشیاری برخی از فرهنگ دوستان و سایت های خبری، نتوانست معاملاتش را به سرانجام برساند.
مشائی و ماجراهایش
• در اوج اختلافات سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال در جام جهانی 2006 در آلمان هنگامی که دادکان، رئیس فدراسیون فوتبال، از عدم واگذاری بودجه به این فدراسیون در آستانه جام جهانی انتقاد می کرد، علی آبادی رئیس سازمان تربیت بدنی گفت: "یک میلیارد تومان برای این کار به اسفندیار رحیم مشائی رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری داده ام." هیچ کس اما نپرسید این پول کجا رفته و کجا هزینه شده است؟
• مشائی با برگزاری نمایشگاه هایی در شهرهای مختلف از قبیل مشهد و کیش و دعوت برخی نمایندگان مجلس هفتم با دادن گوشی موبایل سعی کرد آنها را نمک گیر کند. نمایندگان البته پاسخ خوبی را به وی دادند؛ آنان فراکسیون گردشگری را در مجلس به راه انداختند که با بودجه سازمان گردشگری مدام با خانواده در سفر بودند!
• از زمانی که ریاست سازمان میراث فرهنگی را به عهده گرفته، تقریبا هر سال به مکه و مدینه سفر کرده است، وی در همه سفرها تیم مورد نظر را به همراه برده است.
• نیمه مهر 87، معاون رئیسجمهور در مراسم افتتاحیه نخستین جشنواره برترینهای صنعت گردشگری با بیان اینکه ملائکه مرتب در عرصه کشور درحال پرواز هستند، افزود: "پس این همه قدرت، شجاعت و جسارت از کجا میآید و این همه قلبهای استوار و محکم چطور شکل گرفتهاند؟ برای همان فریاد، شعر، ترانه و سرود فرشتگان است!" این سخنان واکنش شدید اصولگرایان سنتی از جمله شریعتمداری را به دنبال داشت.
ارتباط احمدی نژاد و مشائی
آنچنان
که گفته می شود زمانی که احمدی نژاد در اوایل دهه 60 فرماندار خوی بوده،
رحیم مشائی عضو شورای ویژه تامین استان آذربایجان غربی بود. ارتباط این
دو از آنجا آغاز شد، اما تاثیر وی بر رئیس جمهور و عدم واکنش احمدی نژاد
نسبت به اقدامات وی سبب شد که در محافل سیاسی شایعه شود که مشائی بر احمدی
نژاد نفوذ دارد. نمونه آن زمانی بود که محمود احمدینژاد به معاون خود و
رئیس سازمان تربیت بدنی دستور داده بود منع ورود زنان به ورزشگاه ها
برداشته شود که این اقدام مورد اعتراض علمای بلندپایه قم قرار گرفت. گفته
می شد این اقدام به درخواست مشائی بوده است. یکی از منابع نزدیک به
اصولگرایان همان زمان گفت: "هنگامی که احمدی نژاد، اسفندیار رحیم مشائی
را به ریاست سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران منصوب کرد، با اعتراض
بسیاری روبرو شد. در دوران شهرداری نیز، گروهی از مشاوران جوان
شهرداری تهران، دلیل مخالفت خود را مسایل فرهنگی و همگرایی رحیم مشائی با
انجمن حجتیه اعلام کرده بودند که بی تفاوتی احمدی نژاد به اعتراض آنان در
نهایت به استعفای جمعی گروهی از مشاوران جوان احمدی نژاد انجامید." در
9 دی ماه سال 86 رییس جمهور در حکمی رحیم مشایی را به عنوان "رییس مرکز
ملی مطالعات جهانی شدن" منصوب کرد.
براساس این حکم، "مرکز
گفتگوی تمدن ها" با همه امکانات و نیروی انسانی در "مرکز ملی مطالعات
جهانی شدن" ادغام شد و این مرکز مستقیماً زیر نظر رییس جمهور فعالیت
خواهد کرد. احمدی نژاد همچنین در پایان این حکم از همه وزارتخانه ها،
سازمان ها و دستگاه ها خواسته است که همه گونه همکاری را با رییس "مرکز
ملی مطالعات جهانی شدن" بعمل آورند. سخنان مشائی که چون مشاور احمدی
نژاد "کلهر" عجیب و دور از چارچوب دولت بود، هیچگاه با واکنش احمدی نژاد
روبرو نشد. این ارتباط با ازدواج فرزندان رئیس و معاونش مستحکم تر شد. در
نوروز سال 87 محمود احمدی نژاد این بار نه در قالب رئیس یک دولت، بلکه به
عنوان یک پدر به خانه معاون خود رفت تا دختر او را برای پسر بزرگش
خواستگاری کند. پس از مراسم خواستگاری و گرفتن جواب «بله» از عروس خانم،
خطبه عقد توسط حاج آقا ثمری امام جماعت مسجد سلمان میان زوجین جاری می
گردد و مهریه عروس خانم 14 سکه بهار آزادی تعیین شد. احمدی نژاد در سال
87، ریاست کمیته عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران- پاکستان-هند که از
مهمترین موضوعات مطالب مطرح شده در دولت بود به وی سپرد تا دیگر این
ارتباط هیچ خللی بر آن وارد نشود. یکی از همسفرهای اصلی احمدی نژاد در
سفرهای مهم اش، غیر از ثمره هاشمی و داوودی، رحیم مشائی است. اوج روابط
حسنه این دو زمانی برای دیگران مشخص شد که رئیس جمهور در ماجرای اظهارات
مشائی مبنی بر دوستی با مردم اسرائیل با تمام قدرت از وی حمایت کرد.
به خبرنگار ترک؛ "هرجور که دلتون می خواد!"
در
اوایل تیر ماه 1385، اسفندیار رحیم مشائی در گفت و گو با روزنامه "صباح"
چاپ ترکیه گفت که استفاده از حجاب در ایران آزاد است! مشایی در پاسخ به
سوال "الیف کورپا" خبرنگار زن روزنامه صباح، که "آیا میتوانم روسریام
را بردارم؟"، گفته است: "بله! اینجا ایران آزاد است." مشائی در ادامه
گفته بود: "در ایران استفاده از حجاب بدون اجبار است و هیچ فشاری از طرف
حکومت در استفاده از حجاب اعمال نمیشود. این یک انتخاب کاملا شخصی است.
اگر شما در ایران از روسری و حجاب استفاده نکنید هیچ مقام دولتی به شما
تذکری نخواهد داد. البته شاید به شما بگویند که این کار برخلاف عرف و
عادات ملی ماست و اگر استفاده کنید بهتر است. ولی باز تاکید میکنم که هیچ
اجباری در کار نیست."
خبرنگار در ادامه میپرسد: "ایرانیهایی که به قصد تفریح به ترکیه میآیند، یعنی توریستهای ایرانی در ترکیه، مشروبات الکلی استفاده میکنند و حجابی هم ندارند و در آب، خانمها با مایو میروند. این شما را ناراحت نمیکند؟" مشائی با خنده می گوید: "این مسائل شخصیشان هست و اگر دوست دارند میتوانند هم مشروبات الکلی استفاده کنند و هم بیحجاب باشند و هم با مایو بگردند! درایران بخاطر دستورات دینی استفاده از مشروبات الکلی ممنوع است، به همین علت ایرانیها میتوانند در خارج از ایران از این نوشیدنیها استفاده کنند. این یک ترجیح شخصی است، الگوی ما در صنعت توریسم کشور ترکیه است!" وی در ادامه گفته بود: " دوره اسلامگرایی به پایان رسیده است، بشر سرعتش بالا رفته است، فهمش تیز شده و به یک حقایقی می رسد که آن را لازم نیست دیگر از دور پوسته اسلام طی کند."
خبرنگار ترک در پایان مصاحبه نوشته بود: "تاکید آقای مشائی مبنی بر این که اگر در محافل عمومی ایران بی حجاب باشید کسی حق برخورد و بازداشت شما را ندارد، برایم بسیار عجیب بود."
پس
از انتشار خبر، موج واکنش ها آغاز شد. ابتدا نمایندگان مجلس نسبت به
اظهارات اسفندیار رحیم مشایی رییس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و معاون
رییس جمهور واکنش نشان دادند. در عین حال دو روزنامه اصولگرای کیهان و
جمهوری اسلامی نیز نسبت به اظهارات معاون رییس جمهور اعتراض کرده و آن را
تقبیح کردند.
محمدتقی رهبر عضو فراکسیون اصولگرایان گفت: "نمیدانم
چرا آقایان در دولت حرفهایی میزنند که بعدا مجبور میشوند حرفهای خود
را توجیه کنند." در این باره جمهوری اسلامی خبر داد که "از قم خبر می رسد
اظهارات رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، از جمله موضوعات مورد بحث
در جلسه مراجع عظام تقلید بوده و از چنین اظهاراتی ابراز نگرانی کرده
اند." اما اصولگرایان بالااتفاق به دلیل تازه کار بودن دولت نهم، موضوع
را نادیده گرفتند، هرچند این سخنان و عدم برخورد رئیس جمهوری، آغاز
دلخوری مراجع از احمدی نژاد شد.
محمد تقی رهبر نماینده
اصفهان در مجلس وقت "هفتم" و عضو کمیسیون فرهنگی درباره اظهارات مشائی
گفت: "اگر آقای مشائی این صحبتها را مطرح کردند، به نظر من بسیار
مصاحبه بد و اظهارنظرهای نامطلوبی بوده است. کشور ما قانون دارد،
کشور ما با ترکیه، تایلند، پاریس و... فرق میکند، یک مدیر اسلامی در
جایگاه مسوولیتی که دارد و معاون رییس جمهوری است و در این نظام کار
میکند، این گونه حرف نمیزند. متاسفانه یک عده حساب شده حرف
نمیزنند. ما به این افراد توصیه میکنیم حساب شده حرف بزنند، جامعه،
نظام و مسوولیتی را که دارند، درک کنند. درک نکنند ما با کسی قوم و خویشی
نداریم و با کسانی که هنجارشکنی یا اظهاراتشان هنجارشکنی باشد، برخورد
خواهیم کرد." کیهان نیز از قول یکی از وزرا که به مشایی گفته بود خبر
را تکذیب کند، نوشت: "[مشائی:] این اخبار چندان اهمیتی ندارد که بخواهم
آن را تکذیب کنم."
اما رحیم مشائی در زمستان سال 85 درباره این موضوع در برنامه « نگاه یک» این چنین اظهار نظر کرد: "من صدها مصاحبه کردم در داخل و خارج از کشور، حالا اگر کسی قصد عمدی دارد مثل همین خانم اعلام کرده که من گفته ام شما می توانید همین جا می توانی روسری رو را بردارید. خب! تو که معتقد به روسری نیستی! من هم که به تو گفتم روسری ات را بردار. خب! روسری ات را برمی داشتی! در حالیکه خودش با من عکس انداخته و حجابش هم کم تر از زنان ما نبوده. خوب این دروغ آشکاره. بحث من این است که وقتی دروغی این قدر آشکار و بَین است، چه کسانی جرأت می کنند به این دولت، چنین تهمتی بزنند؟ اون هم این دولت که افتخارش حفظ ارزش هاست. ببینید حرف این است می خواهند ثابت کنند که با حفظ ارزش ها نمی توان گردشگری را رونق داد. ریشه را اگر می خواهید پیدا کنید، ما می خواهیم بگوییم با حفظ ارزش ها و اصول، با زیبایی های ارزشی ایران ما می توانیم میلیون ها نفر را از سراسر جهان به ایران دعوت کنیم که بیایند و از ما تأثیر بپذیرند، این مخالف خواست دشمنان این مردم است. گفتند آقای معاون رییس جمهور گفته که خوردن شراب اشکال ندارد، زن و مرد می توانند در کنار هم با مایو سفر کنند و حجاب هم در ایران آزاد است. هر که می خواهد روسری داشته باشد هرکسی هم می خواهد نداشته باشد. یکی از آقایون از من پرسید اینها چیست؟ گفتم اینها که هیچی! اصلا دین که هیچی، فرض کن که ما دین نداریم. یک نفر شما پیدا کن که جرات داشته باشه این [این گونه اقدامات] را که در پیشگاه این مردم که این همه شهید دادند، انجام بده. نظام کشور ما، ارزش کشور ما، اصلا افتخارمون ارزش های اسلامی است. دین نداره، جراتش را داشته باشد که بیاید توی این کشور بگوید، حالا معاون رییس جمهور هم نه هرکسی گفت دومی اش من!"
آخرین رقص در استانبول
اسفندیار رحیم مشائی، در چهارم آذر سال 1384 در افتتاحیه نمایشگاه گردشگری کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، شرکت کرد که اتحادیه بنگاههای خدمات مسافرتی ترکیه "تورساب" در شهر استانبول برگزار کرده بود. آنطور که بعدها مشخص شد مراسم افتتاحیه با رقص و آواز زنان همراه بود و 7 دی ماه سال 1385 پس از گذشت بیش از 13 ماه از این مراسم، خبرگزاری ایرانیوز منتسب به قالیباف تصویر ویدئویی از این مراسم را پخش کرد که در آن، رحیم مشائی در حال تماشای رقص زنان و کف زدن در صف نخست شرکت کنندگان مراسم دیده می شد. فیلم مربوط، در شرایطی توسط ایرانیوز منتشر شد که خبر آن بلافاصله توسط پیامک و بلوتوث های افراد ناشناس پخش شد.
در یکی از این پیامک- بلوتوث ها آمده بود: "ایرانیوز با هدف اصلاح منتشر کرد: فیلم حضور معاون رئیسجمهور در مراسم [...] رقص و آواز" یک روز پس از پخش این فیلم، مدیر مسئول و دبیر سیاسی سایت ایرانیوز بازداشت شدند و دو شب را در بازداشت گذراندند، اما سعید ابوطالب و عماد افروغ، دو تن از نمایندگان تهران در مجلس به دفاع از سایت ایرانیوز پرداختند و رحیم مشائی را مورد انتقاد قرار دادند. روز 12 دی ماه در واکنش به انتقاد شدید دو نماینده مجلس، رحیم مشائی از سعید ابوطالب و عماد افروغ به دادستان تهران شکایت کرده و آنان را به نشر اکاذیب علیه خود متهم کرد! او فیلم را مونتاژ شده دانست و در شکوائیه ای خطاب به دادستان تهران نوشت که سعید ابوطالب و عماد افروغ مخالفت آشکار با دولت محمود احمدی نژاد دارند که وی در آن عضویت دارد و به علت آنچه که او موفقیتهای سازمان تحت مدیریتش در "تحرک جدی و آشکار در توسعه صنعت گردشگری کشور" می خواند، پیوسته در جهت تضعیف عملکرد او تلاش کرده اند.
از همه جالب تر اظهارات الهام بی اطلاع ترین فرد دولت بود. سخنگوی دولت اظهارنظر در این زمینه را به "بررسی دقیق و داوری قوه قضائیه" موکول کرده اما تصریح کرد: "آقای رحیم مشائی پس از آنکه متوجه رقص زنان در برنامه شده، جلسه را ترک کرده است." این در حالی است که زمان فیلم مورد نظر یک ساعت و 5 دقیقه و 26 ثانیه بود. یک دقیقه و 40 ثانیه پس از آغاز مراسم در این فیلم رقص زنان آغاز میشود و تا دقیق 13 و 30 ثانیه، سه رقص جداگانه برگزار میشود که بر اساس فیلم موجود، در تمام این صحنهها رحیم مشایی نیز حضور داشت. رحیم مشائی در نامه خود به "مرتضوی" نوشت که تصویر ویدئویی حضور او در مراسمی که با رقص زنان همراه بوده را سعید ابوطالب برای پخش در اختیار سایت "ایرانیوز" گذاشته تا بدین ترتیب نشان دهد که او در مراسم خصوصی رقص شرکت کرده است و به مسئول ایرانیوز نیز اطمینان داده که به هیچ وجه نگران عواقب این کار نباشد زیرا از حمایت مجلس برخوردار است و با انتشار این تصاویر فرصتی برای آقای مشائی باقی نخواهد ماند تا به دفاع از خود بپردازد. عماد افروغ که طرف شکایت رحیم مشائی قرار گرفته بود، این شکایت را "از چشمه های جوشان توهم رحیم مشائی" خوانده و گفته بود که کمیسیون فرهنگی مجلس از مدتها قبل قصد داشته گزارشی از آنچه وی "ضعف شدید مدیریت آقای رحیم مشائی خواند" آماده کند. مشائی همچنین ادعای سعید ابوطالب را که گفته بود در مراسم افتتاحیه نمایشگاه گردشگری هیچ مقام رسمی هم سطح آقای رحیم مشائی حضور نداشته تکذیب کرده و گفت: "اولاً آنجا چند وزیر حضور داشته و بعد دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی هم که از حد وزیر هم بالاتر است کنار من نشسته است". اما وی در پاسخ به پرسش خبرنگار فارس که پرسیده بود، چه وزیرانی در مراسم حضور داشته اند، گفت: "یادم نمی آید کدام وزیران بوده اند." جالب آنکه رحیم مشائی در این مصاحبه و هم در شکوائیه ای که به دادستان تهران نوشت، هر بار که از اکمل الدین احسان اوغلو، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی یاد کرده، نام او را به اشتباه، "ابراهیم اوغلو" نوشته بود.
ابوطالب نیز به طعنه ضمن یادآوری ماجراهای دیگرمشایی در ترکیه گفت: "تعجب است چرا ایشان هر وقت به ترکیه میروند تحت تاثیر فضای دولت لائیک آن کشور خطوط قرمز تنها کشور شیعه نشین دنیا را میشکند."
فضای دینی قم دوباره آشفته شد و قرار شد سه تن از مراجع عظام، اعتراضاتی علیه مشائی سامان دهند. در مجلس عماد افروغ تاکید کرد که کمیسیون فرهنگی مجلس قصد دارد تا در خصوص سازمان میراث فرهنگی تحقیق و تفحص کند. در همان زمان در شهرداری تهران، مشائی متهم به بدهکاری شد. وی تا آن زمان چندین میلیارد تومان بدهی بر جای گذاشته و بودجه سالیانه سازمان متبوعش را ظرف شش ماه نخست سال به اتمام رسانده بود. منتقدان وی می گفتند با بررسی مدیر جدید این سازمان "فرهنگی و هنری شهرداری تهران" مشخص شده که نزدیک به پنجاه میلیارد تومان از بودجه این سازمان خارج از ردیف خرج شده و تکلیف هفده میلیارد تومان از اموال سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران در هاله ای از ابهام است. این همان پولی بود که بعدها گفته شد، مشائی از بیت المال برای رأی آوردن احمدی نژاد هزینه کرده است. اعطای وام به جوانان، تامین سالن های رایگان برای ازدواج جوانان، کاروان های شادی در شهر، ورزش محله و اقداماتی از این دست از جمله کارهای هزینه بر مشائی در سال پایانی دولت هشتم برای یاری رساندن به احمدی نژاد بود.
مشائی در محرم سال 85 در باره حضورش در نمایشگاه گردشگری کشورهای اسلامی در ترکیه در گفت و گو با شبکه اول سیما گفت: "ما ناگهان متوجه شدیم بخشی از این مراسم در واقع رقصی از این مراسم به صورت گزیده در روی یک سایت اینترنتی قرار داده شده و در آن تبلیغ شده که معاون رییس جمهور رفته در یک مجلس رقص شرکت کرده دقت می فرمایید یعنی کاملا نشانه از یک توطئه بود که یک مجلس رقص خصوصی است آن هم رایزن فرهنگی هم به ایشان گفته که مجلس خصوصی است و رقص است و شما نباید شرکت کنید و این یعنی با علم رفته و از روی علاقه رفته که بیایند یک جوی را در کشور جا بیندازند که بله ارزشی نیستند و خلاف ارزش ها حرکت می کنند. در حالی که اولا اینکه یک مجلس رسمی افتتاحیه است، دو ساعت، دو ساعت و نیم برنامه افتتاحیه نمایشگاه گردشگری کشورهای اسلامی که من دبیرکل سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی نشسته [بودیم] مجلس لهو و لعب نبود. این مراسم، مراسم رقص نیست. در خیلی از مراسم دنیا برنامه های هنری هست آنها رقص را حرام نمی دانند، ما رقص را حرام می دانیم. ما هر وقت در این مراسم در صحنه بین المللی مواجه می شویم طبیعتا باید در ادامه اش حضور نداشته باشیم. ما این کار را همیشه انجام دادیم. نه من بسیاری از مدیران انجام می دهند. و این هم وظیفه من بوده که انجام دادم. اما اینها تلاش کردند که جو دیگری بسازند."
اسرائیل دوست ماست!
29 تیر سال 87 اسفندیار رحیم مشایی، در همایش نوآوری و شکوفایی در صنعت گردشگری که در محل مرکز همایشهای صدا و سیما برگزار شد اظهار داشت: "دوره آنکه کسی بخواهد دینی را بر دنیا حاکم کند گذشته است. دنیای امروز گوشهایش بیشتر از همیشه تاریخ باز است که زیباترین پیامها را بشنود. امروز منطق الهی و انسانی، دامنه ساز و افقپرداز در دنیا خریدار دارد. مشایی ادامه داد: "ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است. هیچ ملتی در دنیا دشمن ما نیست این افتخار است البته ما دشمن داریم و ناجوانمردانه ترین دشمنی ها در دنیا به ملت ایران صورت میگیرد. ما مردم آمریکا را از برترین ملتهای دنیا می دانیم."
مشائی باید برود، ولی نمی رود!
پس از انتشار سخنان تاریخی وی که در دوره 30 ساله جمهوری اسلامی بی نظیر بود، موج شدیدی از انتقاد جریان های چپ و راست به سوی دولت روانه شد. علی لاریجانی رئیس مجلس به عنوان اولین منتقد گفت : "ما با مردم اسرائیل دوست نیستیم." به ترتیب موج انتقادها بالا گرفت و تا حوزه علمیه قم رسید. روزنامه های محافظه کار کیهان و جمهوری اسلامی چند سرمقاله درباره این موضوع نوشتند و مدام تکرار کردند که یا مشائی اشتباه گفته یا خبرنگار به اشتباه خبر را نقل کرده و بهتر آن است که مشائی از مردم ایران معذرت خواهی کند. ششم مردادماه، معاون رئیس جمهور اظهارات پیشین خود درباره ساکنان سرزمین های اشغالی فلسطین را غیر سیاسی خواند و تاکید کرد که در بیان دوستی ملت ایران، نام ملت بر ساکنان این سرزمین ننهاده است.چندی نگذشته بود که در اواسط مرداد ماه مشائی در کنفرانس خبری خود در کاخ گلستان با تاکید دوباره بر سخنان قبلی اش افزود: "بنده به حرفهایم افتخار میکنم و آنها را اصلاح نمیکنم بلکه هزار مرتبه دیگر نیز تکرار میکنم که ما آحاد مردم دنیا را دوست داریم و این افتخار ماست که چون اعتقاد و آرمانهایمان انسانی است در بین تودههای مردم در دنیا دشمنی نداریم. مردم ایران با مردم آمریکا فرقی ندارند. ما با همه مردم دنیا دوست هستیم حتی مردم آمریکا و اسرائیل." این سخنان آنچنان ضربه ای به اصولگرایان و مجلس وارد کرد، که نمایندگان تصمیم گرفتند حوزه کاری مشائی را زیر نظر مجلس بیاورند. هر آنچه مجلس و اصولگرایان از احمدی نژاد تقاضا کردند که مشائی برکنار شود، افاقه نکرد و وی با خیال راحت بر صندلی اش نشسته بود. احمد توکلی گفته بود: "معتقدم آقای مشایی هم باید استعفا دهد و برود."
علی مطهری نیز داشت: "مایه تأسف است که معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، به تازگی مطالبی را بر زبان راندهاند که عواطف همه علاقه مندان به انقلاب اسلامی را جریحهدار ساخت."
بسیج دانشجویی دانشکده حقوق دانشگاه تهران هم دربیانیه ای یادآور شده است که "مشایی باید به فکر استغفار هزارباره باشد". دانشجویان عضو جنبش عدالتخواه دانشجویی نیز روز 23 مرداد ماه در مقابل سازمان میراث فرهنگی تجمع و به سر دادن شعارهایی نظیر "مشایی، استعفاء استعفاء" و "اسفندیار رویینتن، بصیرت ندارد" علیه مشائی موضع گیری کردند. دویست نماینده مجلس طی بیانیه ای، سخنان مشائی را محکوم کرده و تاکید کردند که وی لیاقت معاونت دولت احمدی نژاد را ندارد. کیهان طی مقالاتی هر چه توانست به مشائی نسبت داد و برای برکناری وی به احمدی نژاد فشار آورد، اما حکم برکناری مشائی صادر شدنی نبود. هرچه که نصایح رهبر انقلاب و مقام رهبری بود در قالب مقالات گوناگون و از زبان سیاسیون از جمله؛ کروبی، خاتمی، مرعشی، باهنر، لاریجانی، حداد عادل، مطهری جاری شد، مجلس تا پای استیضاح رئیس جمهور هم رفت، اما احمدی نژاد با قدرت تمام از معاونش حمایت کرد و پشت او را خالی نکرد. شخص مشائی نیز حاضر به دادن استعفا نبود. سی و یکم مردادماه وی در حاشیه ثبت ملی آیینهای نیمه شعبان در حالیکه در بین دهها دوربین داخلی و خارجی احاطه شده بود درباره موضوع استعفای خود اظهار داشت: "خدمتگزار ملت هیچ گاه استعفا نمیدهد!" با ورود رسمی و علنی آیتالله ناصر مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید به ماجرای اظهارات اسفندیار رحیم مشایی و موضع گیری چند تن دیگر از مراجع قم مخصوصاً آیات فاضل لنکرانی و نوری همدانی؛ شرایط کابینه محمود احمدی نژاد و شخص رئیسجمهور برای ادامه دفاع از این مهره کلیدی دولت نهم وارد فاز تازهای شد.
در اواخر شهریور ماه سال جاری، احمدی نژاد درباره گفته های رحیم مشائی اظهار داشت: "حرف آقای مشائی حرف دولت است، ملت ما و ملتها با مردم مشکلی ندارند، ما برای رژیم صهیونیستی نه دولت قائلیم و نه ملت. ما اصولاً آن را به رسمیت نمیشناسیم. ضمن احترام به همه کسانی که اظهارنظر کردند به خصوص نمایندگان عزیز مجلس و با تشکر از حساسیتی که نشان دادند و درست هم هست، اما در اینجا اظهار میکنم که رحیم مشایی مظلوم واقع شد، زیرا وی هیچ گاه واژه "ملت اسرائیل" را به کار نبرد و بهکار نبرده است. رحیم مشایی، سی سال پاک، انقلابی و فداکار زندگی کرده است، اما به نظرم با این ماجرای اخیر، مظلوم واقع شد."
سرانجام
روز 29 شهریور، رهبری در خطبه های نماز جمعه تهران در این خصوص اظهار نظر
کرد و برای پایان دادن به این قائله گفت: " یک نفر پیدا میشود درباره
مردمی که در اسرائیل زندگی میکنند یک اظهار نظر میکند، البته این اظهار
نظر، اظهار نظر غلطی است. اینکه گفته شود ما با مردم اسرائیل هم مثل مردم
دیگر دنیا دوستیم این حرف درستی نیست، حرف غیرمنطقی است. مردم
اسرائیل مگر چه کسانی هستند؟ همان کسانی هستند که غصب خانه، غصب سرزمین،
غصب مزرعه و غصب تجارت به وسیله همینها دارد انجام میگیرد. سیاهی
لشکر عناصر صهیونیست همینها هستند. حالا کسی حرفی میزند اشتباه، عکس
العملیهایی هم در مقابل آن نشان داده میشود. خوب مساله را باید تمام
کرد. اینکه یک روز یک نفر از این طرف بگوید، یکی از آن طرف بگوید، یکی
اینجور استدلال کند، یکی از آن طرف حرف بزند، این درست نیست، این التهاب
آفرینی است؛ حرفی بود گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع جمهوری اسلامی و
موضع دولت جمهوری اسلامی هم این نیست."
در واکنش به سخنان
آیت الله خامنه ای رحیم مشائی در نامه ای خطاب به وی نوشت: "با احترام به
استحضار می رساند نظر به بیانات روشنگر حضرتعالی در خطبههای امروز نماز
جمعه تهران که مانند همیشه فصلالخطاب بوده و خواهد بود، اینجانب ضمن
اعلام تبعیت کامل خود از دیدگاه آن حضرت در موضوع مردم سرزمینهای اشغالی
تأکید مینماید که به عنوان سربازی کوچک در دولت خدمتگزار تمامی مساعی
خود را در چارچوب سیاستهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که از سوی
حضرت ولی امر مسلمین تعیین و تبیین میگردد، به کار خواهم بست. بدیهی
است که موضع اینجانب در موضوع مبارزات ملت مظلوم فلسطین و رژیم غاصب و
جنایتکار اشغالگر چنانکه در سخنرانیها و مصاحبههای فراوان از ابتدای
پیروزی انقلاب اسلامی آشکارا بیان کردهام، ادامه مبارزات حقطلبانه مردم
فلسطین و بازپسگیری سرزمینهای اشغالی است. اینجانب به نابودی
صهیونیسم جهانی یقین دارم و آن را در دسترس میدانم و پیروزی نهایی
حقطلبان را نزدیک دانسته و برای نصرت آنان و ملت شریف و مؤمن و انقلابی
ایران در سایه سلامت و بقای عزتمند حضرت مستطاب عالی در ظل توجهات حضرت
ولی عصر بهترین و خالصانهترین ادعیه را به درگاه خدواند متعال عرضه
مینمایم."
علی مطهری نماینده تهران روز 28 مهر ماه 87 پرده از راز ماجرای سخنان مشائی برداشت و یادآور شد: "سخنان مشایی درباره دوستی با مردم اسرائیل سخنان حساب شده ای بود و دولت ایران از این طریق میخواست پیام بدهد تا مشکلش را در پرونده هستهای با آمریکا و اسرائیل حل کند." مطهری افزود: "حداقل انتظار ما این بود که رئیسجمهور به ایشان تذکر بدهد و توبیخش کند. همین مقدار نیز کافی بود. دیگران نیز مساله را دنبال نمیکردند. اما دیدیم که آقای احمدینژاد آنقدر ایستادگی کرد تا اینکه رهبر انقلاب نیز وارد ماجرا شدند و تذکر دادند. البته ما میدانستیم که سخنان مشایی، نظر خود رئیسجمهور است. علت سوال ما نیز همین بود که ما میدانیم این، حرف آقای مشایی به تنهایی نیست. فکر میکنم سخن آقای مشایی درباره دوستی با مردم اسرائیل حرف حسابشدهای بود. دولت ایران میخواست به آمریکا و اسرائیل پیام بدهد تا مشکلشان در جای دیگری حل شود. در کجا؟ در مسائل هستهای."
حرکت های موزون حاملان قرآن
ماجرا،
این گونه آغاز شد که آیتالله صافی گلپایگانی از مراجع عظام تقلید، روز 22
آبان 87 در درس خارج فقه خود، "اهانت و جسارت" به ساحت مقدس قرآن کریم
در همایش اخیر سازمان گردشگری را به شدت محکوم کرد و با تسلیت این
"مصیبت" به حضرت ولی عصر و همه علاقه مندان دین و اسلام و کشور و نظام،
هشدار داد "کسی که مسؤول این سازمان است صلاحیت ندارد در این جایگاه
باشد."
دو روز پس از موضعگیری و انتقاد شدید حضرت آیتالله صافی گلپایگانی درباره همایش اخیر سازمان گردشگری و با آن که این سازمان به زعم خود توضیحاتی را در این زمینه ارایه کرده است؛ آیتالله مکارم شیرازی نیز وارد ماجرا شد و به شدت از این همایش انتقاد کرد. مکارم شیرازی در دیدار جمعی از طلاب، دانشجویان و سپاهیان گفت: "مملکت دارد به کجا می رود؟ چرا مسوولان نسبت به این مسائل دل نمی سوزانند؟ اگر این کار زمان شاه انجام می گرفت، داد همه بلند می شد. اگر بنا است کارهای خلافی انجام بگیرد، حداقل آن را از قرآن و امور قرآنی جدا کنند." پس از آن آیات عظام وحید خراسانی، نوری همدانی به این قضیه واکنش تندی نشان دادند.
حکایت از این قرار بود که در "دومین همایش فرصتهای سرمایهگذاری در صنعت گردشگری ایران" به تاریخ 18 آبان ماه، در حضور اسفندیار رحیم مشایی رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و در عین تعجب حاضران؛ هنگام شروع مراسم و قبل از تلاوت قرآن، 12 خانم با لباس محلی دف زنان به همراه یکی از خوانندگان کرد کشور، روی سن آمده و در حالی که قرآن را در سینی گذاشته بودند با حالات ریتمیک، آن را به قاری تحویل داده و سن را ترک کردند و سپس قاری مراسم، کریم منصوری شروع به تلاوت قرآن کرد. پس از پایان تلاوت قرآن، دوباره این افراد به همان صورت روی سن آمدند و در حالی که دف میزدند قرآن را تحویل گرفته و سن را ترک کردند.
آنطور که رضا موسوی سخنگوی سازمان میراث
فرهنگی و گردشگری می گفت، مراسم حاملان قرآن یادآور فتح مکه توسط پیامبر
بزرگوار اسلام است که در این مراسم آیینی، قرآن با احترام خاص و طی مراسم
ویژه ای حمل شده و به قاری سپرده می شود و هدف از انجام این مراسم نشان
دادن شان و منزلت والای قرآن کریم در میان مسلمانان است.
علیرغم
توضیحات مسئولین سازمان میراث فرهنگی علما همچنان نسبت به آن اعترض کردند
و آیت الله استادی هم در خطبه هایش در جمع مردم قم گفت: "در این کنفرانس
تعدادی زن با پوشیدن لباس های محلی و برخی کارها اقدام به آوردن قرآن
برای قاری کرده اند که برخی افراد آن را اهانت به قرآن کریم دانسته اند.
اگر این عمل در قالب اهانت به قرآن نگنجد نمی توان آن را احترام به قرآن
دانست."
کریم منصوری نیز گفت: "با توجه به مصالح ملی، قرآن را تلاوت کردم وگرنه تمایلی نداشتم که در این اقدام عجیب همکاری کنم." وی که از قاریان سرشناس کشور است، گفت: "نمی دانستم قرار است این گونه قرآن را به من بسپارند." واکنش ها علیه مشائی و درخواست استعفایش آنچنان شدت گرفت که به نظر می رسید وی سرانجام با برکناری-استعفا روبرو خواهد شد.
کرمی راد نماینده مردم کرمانشاه در مجلس اظهار داشت: "این چندمین غلطی است که توسط رئیس سازمان میراث فرهنگی علیرغم تذکرات فراوان به وی در دوره تصدی این سمت در دولت اصولگرا اتفاق میافتد و در عظمت قرآن هم همین بس که دشمنان از آن در هراسند و این حرکت سازمان گردشگری موجبات تاسف مراجع و بزرگان دین را فراهم کرده است. مشائی ضمن عذرخواهی از مردم باید از این مسئولیت کنار برود و آن را به دست اهل آن بسپارد تا دیگر شاهد چنین اتفاقی در دولت اصولگرا نباشیم."
لاله افتخاری رئیس فراکسیون قرآن و عترت مجلس شورای اسلامی با اشاره به "وهن قرآن" در یکی از مراسم های سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خواستار برکناری فوری اسفندیاری رحیم مشائی از مناصب دولتی شد. این نماینده با اشاره به شان و جایگاه قرآن مجید اظهار داشت: "سازمان میراث فرهنگی اخیرا در یکی مراسمها قرآن مجید را در حرکتی وهن آمیزی برای تلاوت آن تحویل قاری داد که این اقدام در تاریخ ما سابق نداشته است."
علیرضا زاکانی نیز در واکنش به اینکه پیش از این نیز مراجع عظام تقلید و نمایندگان از اظهارات و اقدامات مشایی ابراز نارضایتی کرده بودند، اما برخوردی با وی صورت نگرفت، خاطرنشان کرد: "مهمترین مرجعی که میتواند مانع از تکرار این اتفاقات شود، خود دولت است تا زمینه تکرار این رخدادهای اسفبار را در درون خود از بین ببرد. برای این منظور لازم است که دولت با مشایی به عنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی وگردشگری برخورد کند."
اما مشائی رفتنی نبود، در نهایت به دلیل فشارها بر سازمان میراث فرهنگی "مهدی جهانگیری"، معاون سرمایه گذاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به عنوان برگزارکننده این همایش، در 25 آبان ماه استعفا کرد.
سوابق شغلی
•عضو ارشد اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در کردستان
•مسئول ستاد بحران در کشور
•مدیر کل اجتماعی وزارت کشور
•مدیر شبکه رادیو پیام
•مدیر شبکه رادیو تهران
•معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران
•رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران
مسئولیتهای فعلی
•معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
•رییس مرکز مطالعات جهانی شدن
•جانشین رییس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور
•عضو شورای نظارت بر صداوسیما
•عضو شورای فرهنگی دولت
•نماینده رییس جمهور در شورای نظارت بر سازمان صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران
•عضو کمیسیونهای اقتصاد وفرهنگی دولت
•ریاست کمیته عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران-پاکستان-هند
برداشتی از :
http://www.roozonline.com/archives/2008/12/post_10832.phpدهقان فداکار در گفتگو با مهر: | ||
مزد نجات مسافران قطار کتک بود/ فداکاران واقعی شهدا و ایثارگرانند | ||
تبریز - خبرگزاری مهر: ریز علی خواجوی معروف به دهقان فداکار گفت: پس از توقف قطاری تهران - تبریز با 800 مسافر پرسنل قطار به حد مرگ مرا کتک زدند چون فکر می کردند قصد راهزنی و مزاحمت دارم. | ||
"ازبر علی حاجوی" که به اشتباه به "ریزعلی خواجوی" معروف شده است در گفتگو با خبرنگار مهر در تبریز با اشاره به ماجرای معروف نجات قطار گفت: گر چه به دنبال آن ماجرا، سلامت جسمی من به خطر افتاد و مشکلات مادی بسیاری به زندگی من تحمیل شد اما هرگز از کرده خود پشیمان نیستم. وی با بیان اینکه کار وی در آن شب فقط براى رضاى خدا بود یادآور شد: کار من مهمتر از کار رزمندگانی نیست که هشت سال تمام در زیر انواع مشکلات مقاومت کردند تا ما هم اکنون به روز مردم عراق و افغانستان نیفتیم. دهقان فداکار با اشاره به تجلیل هایی که طی سال های اخیر در جای جای میهن اسلامی از او می شود گفت: در آن شب من تنها به وظیفه انسانی خود عمل کرده و خود را قابل اینهمه لطف و محبت هموطنان نمی دانم. فداکاری بخش جدا نشدنی فرهنگ ملت ایران است ریزعلی با بیان این که فداکارى و از جان گذشتگى بخش جداناشدنى فرهنگ ملت ایران اسلامى است، اظهار داشت: در طول تاریخ ایران به ویژه در سال هاى اخیر بسیارى از جوانان میهن اسلامى براى نجات هموطنان خود خونها داده و جانها قربانى کرده اند. وی تاکید کرد: فداکاران واقعی شهدا و ایثارگران هستند که با نثار جان خود مردم و میهن اسلامی را نجات دادند. دهقان فداکار با بیان اینکه شهدا و ایثارگران فداکارترین انسانهاى روزگار هستند، ادامه داد: این لطف خداست که در میان این همه انسان ارزشمند و والامقام نام من در میان مردم شهرت یافته است. وی اظهار داشت: خدا را شاکرم و خوشحالم از اینکه کسى که خودش چیزى نیست و در گوشه اى از این روستاى گمنام افتاده است همه در کشور او را مى شناسند و به وى محبت مى کنند. ریزعلی که متولد سال ۱۳۰۹ در روستاى "قالاچیق" از توابع شهرستان میانه است در ادامه با تشریح ماجرای نجات جان 800 نفر مسافر قطار تبریز - تهران در سال 1339 گفت: دقیقاً یادم هست که ۴۵روز از پاییز گذشته و یک شب بارانى و سرد بود، من به منظور همراهی یکی از بستگان که قصد بازگشت به تهران را داشت ناچار شدم تا ایستگاه قطار او را همراهی کنم. وی با بیان اینکه به دلیل محیط و فضای آن دوران یک فانوس و یک اسلحه شکارى با خود همراه داشت، افزود: در مسیر قطار حومه میانه، دو تونل به فاصله ۵۰ متر از همدیگر وجود دارد که به تونل ۱۸ معروف است. زمانى که از کنار این منطقه عبور مى کردم تا به منزل بازگردم متوجه شدم کوه ریزش کرده و میانه این دو تونل را کاملاً مسدود کرده است. به ناگاه یاد دهها مسافر بیگناه و کودک معصوم افتادم که داخل قطار هستند. دهقان فداکار ادامه داد: به سرعت به طرف ایستگاه دویدم اما قطار حرکت کرده بود. اگر وارد تونل مى شد راننده بدون دید کافى حتماً با سنگهاى انباشته شده بر روى ریل برخورد مى کرد و فاجعه اى بزرگ به بار مى آمد. ریزعلی با بیان اینکه در آن شب بارانی کتم را درآورده و به زحمت آتش زدم تا به راننده اعلام خطر کنم گفت: راننده قطار بدون توجه به علامت من به سرعت از کنارم رد شد! ریزعلی اظهار داشت: آخرین چاره را در شلیک دو تیرهوایى توسط اسلحه دولول خود دیدم که اتفاقا چاره ساز شد و قطار با ترمز بلندی متوقف شد. پرسنل قطار با تصور ایجاد مزاحمت از سوی من به شدت کتکم زدند دهقان فداکار اما با اشاره به پیامدهای این واقعه گفت: همه کارکنان و پرسنل قطار با این فکر که قصد آزار و اذیت و ایجاد مزاحمت برای قطار را داشتم به شدت مرا کتک زده و مجروح کردند.
ریزعلی گفت: آنها سخنان مرا باور نکردند لذا مرا سوار قطار کرده وآرام وآهسته به طرف محل موردنظر حرکت کردند. وی افزود: با دیدن صحنه ریزش کوه، همه مسافران و مسئولان قطار شوکه شده و شروع به عذرخواهی از من کردند. خواجوی با بیان اینکه ضرب و شتم آن شب برای من گران تمام شد افزود: بر اثر جراحات وارده تمام بدنم عفونت کرده و مجبور شدم 35 روز تمام در بیمارستان بستری شوم. وی یادآور شد: نیاز به مراقبتهاى پزشکى داشتم اما به دلیل امکانات محدود مالی همه زندگیم را فروختم تا هزینه بیمارستان و درمان خود را تأمین نمایم. دهقان فداکار با بیان اینکه الطاف الهى و شریک زندگى خود را در تحمل همه شرایط سخت فراموش نمى کند: همسرم همواره در طول این ۴۰ سال یار و یاورم بوده و همه مشکلات را تحمل کرده است. وى با اشاره به بهبود تدریجی زندگی خود پس از نزدیک به نیم قرن زندگی در انزوا گفت: خوشبختانه با برقرارى حقوق از سوى وزارت راه و ترابری، نیز اهداى یک واحد مسکونى از سوى دولت روزگار سخت گذشته در سال هاى پیرى بسیار بهتر شده است. |